چادگان زیباییهای نهفته و آشکار بسیاری دارد که هنوز تماشایی و دلربایش میکند و شور و رامشی دلپذیر و بهیادماندنی به مردمان مهربان و گردشگرانش پیشکش میکند.
چادگان بر روی تپههایی نهچندان بلند، ساخته شده است. زیستبومی سبزدرسبز دارد و اگر خشکسالی نباشد، باران ببارد و زایندهرود زندگی از سر بگیرد، از دلرباترین شهرهای اصفهان خواهد بود، بهویژه آنکه در پهنهای روگشوده به رشتهکوههای زاگرس جای گرفته است.
از شهر اصفهان تا چادگان راه کوتاهی است. چادگانیها همسایههای مهربانی هم دارند. شمال شهرشان به شهرستانهای تیران و کروَن میرسد و باختر دیارشان رو به فریدونشهر و فریدن دارد و از جنوب همسایهی دیواربهدیوار چهارمحالوبختیاریهای سلحشوراند.
در گذشتههایی که بسیار دور بهگمان میرسد، چادگان به نامی دیگر آوازه داشت و آن گستره را پاتاراک میگفتند. نام چادگان دوبخشی است. یک بخش واژهی تُرکی چاد است که شکافِ دره معنی میدهد و دیگری پسوند فارسی «گان» است که به نام جاها و مکانها افزوده میشود. از اینرو، چادگان یعنی جایی میان شکاف کوه و دره. این نام از ویژگی زیستبومی چادگان ریشه گرفته است. بیشتر چادگانیها از ایل قشقایی هستند و به زبان تُرکی سخن میگویند؛ هرچند در میان آنها برخی از بختیاریهای لُرزبان نیز هستند.
نشانههایی از تاریخ چادگان در دورهی هخامنشیان در دست هست. تاریخنگاران نوشتهاند که داریوش سوم برای رویارویی با لشکریان اسکندر به گردآوری سپاه در پاتاراک پرداخت و پس از آنکه اسکندر به پاتاراک آمد شهر را ویران کرد و مردم را از آنجا کوچ داد، تا آنکه در زمان پادشاهی شاهعباس صفوی شماری از ایلهای تُرکزبان به آن پهنه کوچانده شدند. آنها دست به آبادانی شهر زدند و از آن سرزمین جایی ساختند که بهرهور از زایندگی و آبادگری زایندهرود است.
چادگانیها آموختهی کار و کوششاند. روزگارشان با کشتوکار و دامداری میگذرد و در آفریدن دستساختهها (:صنایع دستی) هنرور و کممانند هستند.
آنچه در بالا آمده است بخشی ار نوشتاری است باعنوان «چادگان؛ دلربا و فریبا در دیدهوری»، به قلم نگار جمشیدنژاد که در تازهترین شمارهی امرداد چاپ شده است.